پرهام پرهام ، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

پرهام و دنیای تازه

پرهام در جزیره!-1

به نام خدا ما توی تعطیلات بین دو ترم! یعنی در بازه ی امتحانی شاگردهامون! به یه مسافرت 4روزه رفتیم. جای شما خالی. آب و هوای جزیره ی کیش توی دی ماه مثل بهار تهران و مشهد می مونه و مثل شبهای تابستان زنجان! خدا رو شکر که توی سرزمین چهارفصل زندگی می کنیم. من فکر می کنم عشایر ما آدمهای باهوش و باحالی اند چون دقیقا در فصلهای متناسب بامکان  زندگی می کنند. آب و هوا همیشه توی روحیه ی من تاثیر داره. و روی روحیه ی پرهام هم همین طور. به لطف خدا سفرمون  خوب بود. پرهام اونجا کلی بازی کرد و جیغ کشید و دست زد و حسابی توی فروشگاهها و کنار خلیج فارس راه رفت. عکسهای خوشگل پرهام در ادامه ی مطلب. 1- پرهام در ساحل مرجان در حال بازی با شن. یه آقایی...
28 دی 1390

تولد ارمیا پسرخاله ی پرهام

به نام خدا 1- 14 دی ماه یعنی دیروز روز تولد ارمیا خوشگله پسرخاله ی پرهام بود. ولی جشن تولدش رو امروز می گیرند. ما که نیستیم! ما معمولا نیستیم! ما توی جشن تولد هیچ کدوم از خواهرزاده هام نبودیم! ای بابا! چه کنیم دیگه؟ ارمیای عزیز! تولدت مبارک! پسر خوشگل و نازنازی! کاش می دونستی چقدر بودنت خوب و مهمه مثل همه ی نی نی های ناز که لازمه توی دنیای ما بزرگترها باشن تا بهمون شادی و شور زندگی بدهند. مراقب خودت و بابا و مامان مهربونت باش. می بوسیمت! 2- بازی با شن و ماسه! برای بار دوم رفتیم و پرهام این بار با ابتکار عمل و اعتماد به نفس بیشتری بازی می کرد. اینجا هم اتاق بازیه خانه ی مادر و کودکه. پرهام تنها بود. به من گفت من اون دوتا عروسک رو ب...
15 دی 1390

پرهام اقای خاص2

به نام خدا 1- پرهام در خانه ی مادر و کودک. هوا خوب بود و پرهام اجازه داشت که همراه دو تا علی و یه بردیا برن و با ماسه ها و به قول خودش با (اخ) بازی کنند. بقیه ی عکس ها و نوشته ها در ادامه ی مطلب!    شنیده بودم که بچه ها از این جور بازی ها خیلی خوششون می یاد و واقعا دیدم که پرهام چقدر علاقه نشون می ده. بیشتر از یک ساعت و نیم توی این محوطه نشسته بودیم. و جالبه که این بار با گریه ی شدید! اومد خونه! بهش قول دادم وقتی هوا خوب شد دوباره بریم. 2- من خودم به کتاب خوندن خیلی علاقه دارم و تقریبا بیشترین چیزی که توی دنیا دارم کتابه. کتابهای من همه جا هستند. روی میزها توی قفسه ها توی کمدها روی مبل ها توی کیفها و....همیشه دوست...
9 دی 1390

پرهام شیطنت می کند؟!

به نام خدا 1- پرهام دومین خرابکاری بزرگ الکتریکی اش رو هم انجام داد! اولی اش مربوط به سال قبل و خراب کردن همیشگی دستگاه ویدئو بود! که درست نشد که نشد! و دومی اش که هفته ی قبل رخ داد! سوزوندن تلویزیون بود!...بله! ما یه تلویزیون داریم مدل پارس. از اونهایی که این روزها با وجود پیشرفت سریع الکترونیک دیگه قدیمی محسوب می شه. قبل از تولد پرهام می خواستیم یه صفحه مسطح بخریم گفتیم بگذاریم پسرمون اینو خراب کنه بعد! پرهام عزیزمون هی می رفت با انگشت نازنینش تلویزیون رو با کلیدهای روی اون خاموش می کرد نه با کنترل! و اونقدر این خاموش و روشن کردن رو ادامه داد که یهو به قول خودش: پنک شد!...(با فتحه ی پ)! و سوییچش سوخت! ...البته من و پرهام شانس اووردیم که ...
8 دی 1390
1